سلام من به محرم به ماه دلبر زينب
به اشك سينه زنانش کنار مادر زينب
سلام من به حسين و به آن كه صاحب آن است
به كاروان بهارى كه در مسير خزان است
سلام من به حسين و به پرچم غم زهرا
...
به گيسوان و به آن قامت خميده زهرا
سلام من به حسين و به سوز و اشك ابوالفضل
بر آن دو دست بريده به فرق و مشك ابوالفضل
سلام من به حسين و گلوى پاره اصغر
به فرق غرقه به خون على اكبر و جعفر
سلام من به حسين و به زخم سينهى قاسم
كه شد فداى عمويش به حجله در برهاشم
سلام من به حسين و به آن همه گل پرپر
كه كرده اند همه جان را نثار اين پيمبر
یا ابالفضل
من از تو شرم دارم دستِ خود را
تو دادی هم دل و هم دستِ خود را
عــلــم از دســت تــو افـتـاد امـا
علــم کــردی به عالم دستِ خود را